کد مطلب:88630 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:415

پرهیزگاران در جهاد با نفس











(ان استصعبت علیه نفسه فیما تكره لم یعطها سولها فیما تحب)

ترجمه: هرگاه نفس او در انجام وظائفی كه خوش ندارد سركشی كند، او هم از آنچه دوست دارد محرومش سازد.

شرح: در این فراز مولی به مجاهدت نفسانی متقین می پردازد كه كراهت از معاصی و شوق به حسنات دارند، بر خلاف نفس اماره كه كراهت از حسنات و شوق به معاصی دارد.

مخالفت متقین با امیال نفسانی به خاطر آگاهی آنها به این است كه نفس دشمن ترین دشمنان است (اعدی عدوك نفسك التی بین جنبیك)[1] آنها می دانند كه دشمن به هیچ وجه خیر و صلاح آنها را نمی خواهد و از این رو با آن مبارزه می كنند.!

در روایتی از امام صادق (ع) آمده كه به مردی فرمودند: «اجعل قلبك قرینا برا و ولدا واصلا واجعل علمك و الدا تتبعه و اجعل نفسك عدوا تجاهده و اجعل مالك عاریه تردها»، قلب خود را رفیق و همنشین نیك و فرزند رسیده و (صالح)

[صفحه 282]

قرار ده، و علم خود را پدری كه متابعتش می كنی قرار ده، و نفس خود را دشمنی كه با آن مجاهدت می كنی قرار ده، و آنچه از اموال و غیره به دست تو است عاریتی قرار ده كه (به صاحب اصلیش) رد خواهی كرد.[2].

پس مگذار در مبارزه با نفس اماره شكست خوری كه هم خود از بین روی هم قلب تو كه همچون همنشینی نیك و پسر صالح تو است و هم علمی كه چون پدری برای تو است و هم سرمایه ات از دست رود، و بدون جواب در برابر صاحب اصلی اموال و عاریه دهنده ی آن خواهی بود.

و نیز مرحوم صدوق نقل كرده كه از كلمات رسول الله این بود: «الشدید من غلب نفسه»، انسان محكم و قوی كسی است كه بر نفسش غلبه كند.[3].

مفضل بن عمر گفت امام صادق (ع) فرمودند: «من لم یكن له واعظ من قلبه و زاجر من نفسه و لم یكن له قرین مرشد استمكن عدوه من عنقه»، كسی كه برای او پند دهنده و واعظی از درون قلبش و نهی كننده ای از درون نفسش نباشد، و راهنمائی مصاحب او نباشد دشمن او قدرت پیدا می كند كه گردنش را بگیرد.[4].

و این جهاد و مبارزه نفسانی همان جهاد اكبر است كه از امام صادق (ع) نقل شده كه نبی اكرم لشكری را به جنگی فرستادند وقتی بازگشتند، فرمودند: «مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقی علیهم الجهاد الاكبر فقیل: یا رسول الله ما الجهاد الاكبر قال جهاد النفس»، آفرین به گروهی كه جهاد اصغر را تمام كردند و باقی ماند بر آنها جهاد و جنگ بزرگتری، پس گفته شد: یا رسول الله (این همه سختی و مشقت و مجروح و كشته در جنگ است چه چیزی بالاتر از این است) جهاد اكبر چیست؟

[صفحه 283]

فرمودند: جهاد و مبارزه با نفس![5].

در روایتی «شعیب عقر قوقی» از امام صادق (ع) نقل كرد كه فرمودند: «من ملك نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا اشتهی، و اذا غضب و اذا رضی حرم الله جسده علی النار»، كسی كه مالك نفس خود شد و وقتی او اراده كرد یا ترسید یا اشتها و میل داشت یا غضبناك و راضی از چیزی شد، آن را كنترل كرد خداوند بدنش را بر آتش حرام كرده است.[6].

مولی علی (ع) در نهج البلاغه، می فرمایند: «لا ترخصوا لانفسكم فتذهب بكم الرخص فیها مذاهب الظلمه»، مسامحه و سهل انگاری در مورد نفوس خود نكنید كه این سهل انگاریها در مورد نفس شما را به راه های تاریك می كشاند.»[7].

در ذیل كلام فوق مولی مرحوم خوئی در شرح خود این روایت را از امام صادق (ع) آورده است كه: «اقصر نفسك عما یضرها من قبل ان تفارقك واسع فی فكاكها كما تسعی فی طلب معیشتك فان نفسك رهینه بعملك»، نفس خود را از آنچه ضرر به آن می رساند (دور كن) قبل از این كه از تو جدا شود، و در آزادی آن (از اسارت شهوات) تلاش كن، چنانكه در طلب روزی خود تلاش می كنی، زیرا نفس تو مرهون و بسته به عمل تو است (اگر عمل تو صالح باشد، نفس تو سالم خواهد بود، و اگر عمل تو صالح و فاسد باشد نفس تو نیز ناسالم است).

سپس مرحوم خوئی ادامه می دهد[8] كه مراد از «ترخیص» برای نفس در كلام مولی ظاهرا مساهله و مسامحه است (چنانكه در ترجمه ی آن گفتیم) و احتمال دارد مراد رخصت دادن و اجازه دادن در ارتكاب شبهات باشد كه منجر به فرو رفتن در

[صفحه 284]

هلكات است و آن وقت شبیه روایتی می شود كه مرحوم صدوق از امام صادق (ع) نقل كرد كه حضرت فرمودند: امیرالمومنین در خطبه ای برای مردم فرمودند: «حلال بین و حرام بین و شبهات بین ذلك فمن ترك ما اشتبه علیه من الاثم فهو لما استبان له اترك و المعاصی حمی الله فمن یرتع حولها یوشك ان یدخلها»، حلال آشكار و حرام آشكار و شبهاتی بین این دو (كه به طور واضح حلیت و حرمت آن روشن نیست) پس كسی كه ترك گناهی كه مشتبه است كند، او برای آنچه حرام آشكار است آماده تر است تا ترك كند، و گناهان قرقگاه خداوند است (كه كسی نباید در آنها داخل شود) كسی كه در اطراف آن گردش كند نزدیك است كه وارد آنها شود.[9].

ای برادر مبارزه با نفس اماره را آسان مگیر، این موجودی است كه بزرگان و مقربان دستگاه ربوبی چون یوسف صدیق از آن به خدا پناه می برد: «ان النفس لاماره بالسوء الاما رحم ربی» این هیولائی است كه امام سجاد در مناجات شاكین وقتی شروع به مناجات می كند از آن می نالد، و می گوید: «الهی الیك اشكو نفسا بالسوء اماره و الی الخطیئه مبادره و بمعاصیك مولعه و لسخطك متعرضه تسلك بی مسالك المهالك و تجعلنی عندك اهون هالك كثیره العلل طویله الامل ان مسها الشر تجزع و ان مسها الخیر تمنع میاله الی اللعب و اللهو مملوه بالغفله و السهو تسرع بی الی الحوبه و تسوفنی بالتوبه»، خدای من به تو شكایت نفسی را می كنم كه امر كننده به بدیهاست و به خطا سبقت می گیرد، و به معصیت ها و گناهان حریص و در معرض سخط تو قرار می گیرد، مرا به راه های مهلكه می كشاند، و مرا در نزد تو خوارترین و پست ترین هلاك شدگان قرار می دهد، تعلل او زیاد و آرزوی او بلند

[صفحه 285]

است، اگر شری به او رسد، جزع و فزع كند، و اگر خیری به او رسد منع می كند، بسیار میل كننده به بازی و لهو و اشتغال به امور بی فائده است، از غفلت و خطا پرگشته و مرا به سوی گناه سرعت می دهد و از توبه عقب می اندازد.[10] از این سخنان حضرت می توان به بزرگی این دشمن پی برد، دشمنی كه بزرگان را راحت نمی گذارده چه رسد ما را!

حضرت در ادامه ی این مناجات چنین گویند: خدای من از دشمنی به تو شكایت می كنم كه گمراهم می كند و شیطانی كه مرا فریب می دهد، سینه ی من پر از وسوسه شده و اوهام آن قلبم را احاطه كرده و یاری هوای نفس می كند، و دوستی دنیا را برایم زینت می دهد، و بین من و اطاعت و مقام تقرب خداوندی حائل می شود.»

جهاد با نفس از جهادهائی است كه خداوند بر انسان واجب كرده است در روایتی از امام حسین (ع) آمده كه جهاد بر چهار گونه است: دو تا واجب و دو تا مستحب، و نخستین واجب را جهاد با نفس شمرده است.[11].

در اینجا به اختصار اشاره می شود به چند جهت كه چرا جهاد با نفس نسبت به جهاد با دشمن خارجی بزرگتر و اكبر است:

1- از جهت مدت- از جهت مدت جهاد با نفس بیشتر است، ظاهرا بعد از زمان امام زمان (ع) جنگی به عنوان جهاد اصغر نباشد، ولی جهاد با نفس هست و بر فرض هم كه بعد از حضرت جهادی باشد، در هر زمان بطور ممتد جهاد خارجی نیست پس جهاد درونی از نظر مدت بیشتر و اكبر است.

[صفحه 286]

2- از جهت عده- عده یعنی وسیله، وسیله های جنگی در هر زمان محدود است و به تناسب آن زمان باید اسلحه هائی بدست گرفت ولی جنگ درونی و جهاد اكبر وسیله ی مخصوصی ندارد، باید از كلمات انبیاء و اولیاء و تاریخ گذشتگان وسیله ی جنگی برای مبارزه با نفس اماره استخدام كرد هر وسیله ای كه بود و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه.

3- از جهت عده- عده یعنی نفرات، در جنگ معمولا جوانها و در سن مخصوصی به جنگ دشمن خارجی می روند مثلا از 50 میلیون 4 میلیون ولی در جنگ با دشمن درون از 50 میلیون، 50 میلیون جنگ می كنند.

4- جنگ با دشمن داخلی همیشه مشكلتر و بزرگتر از جنگ با دشمن خارجی است، (همچنانكه در قرآن عتابها نسبت به منافقین كه از داخل مبارزه می كنند، بیشتر از كفار است) و این همان است كه پیامبر فرمودند دشمن ترین دشمنان دشمنی است كه بین دو پهلوی تو است یعنی دشمن داخلی كه نفس است.

5- جنگ با دشمن داخلی و جهاد نفسانی پشتوانه ی جهاد خارجی است. كسی كه بر خصم درون پیروز است، مبارزه با خصم برون برایش آسانتر است، ولی كسی كه اسیر لانه و دانه و همسر است، نمی تواند آن طور كه باید و شاید با دشمن بجنگد.

در جنگ آمریكا با ویتنام، آمریكائیها 500 هزار سرباز كار كرده وارد عمل كردند، و برای روحیه دادن به آنها با هواپیماها مشروبات الكلی و زنهای خواننده فرستادند، ولی در دوران جنگ تحمیلی با عراق دیدیم كه چگونه نماز و دعا و جهاد با نفس به رزمندگان روحیه می داد! آری باید روحیه و پشتوانه از درون و از میدان مبارزه با نفس باشد نه از برون.

6- اهمیت جهاد به اهمیت و قدرت دشمن است، جنگ با یك كشور كوچك آسانتر است تا با یك كشور بزرگ، زیرا دشمن هر چه قویتر باشد، جنگ با آن مشكل تر است، و نفس و هم پیمان آن شیطان، قویترین دشمنان عالم هستند.

[صفحه 287]

7- از حیث نتیجه- نتیجه ی جهاد با دشمن خارجی یا پیروزی است یا شهادت كه هر كدام باشد در مسیر الهی (احدی الحسنیین) است ولی نتیجه ی جهاد با نفس و پیروزی در آن میدان رسیدن به نفس مطمئنه است و رضای بنده از خدا و رضایت او از بنده، «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربك راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی»، ای نفس مطمئنه (و ای كسی كه به این مقام رسیده ای) به سوی پروردگارت برگرد، در حالی كه راضی هستی، و خدا از تو راضی است، پس داخل بندگان من شو و داخل بهشت من شو.[12].

علمای اخلاق برای جهاد با نفس اموری را بیان كرده اند كه التزام به آنها لازم است،

مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاقبه، مجاهده، معاتبه


صفحه 282، 283، 284، 285، 286، 287.








  1. مستدرك الوسائل، جلد 2، صفحه 270.
  2. شرح خوئی، جلد 12، صفحه 143.
  3. شرح خوئی، جلد 12، صفحه 143.
  4. شرح خوئی، جلد 12، صفحه 143.
  5. شرح خوئی، جلد 6، صفحه 132.
  6. شرح خوئی، جلد 6، صفحه 132.
  7. نهج البلاغه، خطبه ی 86، صبحی صالح و 85 فیض.
  8. شرح خوئی، جلد 6، صفحه 132، ذیل خطبه ی 85.
  9. شبیه به این روایت را از نظر مضمون مرحوم خوئی از امام باقر حكایه از رسول الله از كنز الفوائد نقل می كند كه در لابلای آن دارد: «الا و ان لكل ملك حمی الا و ان حمی الله عز و جل محارمه فتوقوا حمی الله و محارمه»، (آگاه باشید كه برای هر پادشاهی قرقگاهی است آگاه باشید كه قرقگاه خداوند عزوجل محرمات اوست، پس خود را حفظ كنید از قرقگاه و محرمات خداوند. شرح خوئی، جلد 6، صفحه 133).
  10. امام سجاد پانزده مناجات دارند بنام مناجات خمس عشره كه مناجات شاكین دومین آنها است و صاحب مفاتیح در مفاتیح الجنان آورده است.
  11. متن كامل روایت در تحف العقول، صفحه 175، از امام حسین (ع) آمده كه صاحب میزان الحكمه، در جلد 2، صفحه 139، از امام زین العابدین گفته كه ظاهرا سهو قلم باشد- این روایت در جلد 11، وسائل الشیعه، صفحه 16 نیز از امام صادق (ع) آمده است.
  12. سوره ی فجر، آیه ی 27.